پدر.بلندترین شعر عاشقانه برای یک دختر
زدم فریاد خدایا این چه رسمیست....پدرها را جدا کردن هنر نیست....
پدرها قلب انسانند خدایا..... بدون قلب چگونه میتوان زیست....
متاسفانه غروب یازدهم آبان ماه. بابای مهربونمو از دست دادم...
سلااااااااام
سلام سلام صدتا سلام
شرمنده ی همه ی دوستای گلم هستم که نمیتونم زود زود ب نی نی پیج بیام.دلم برای تک تک شما مهربونا و بچه های نازتون تنگ شده...ایشالا همیشه شاد و سالم باشین
اینم چندتا عکس از تابستون امسال
تو بزرگ میشوی...
روزهای نوزادی .روزهایی که به غیر از آغوش من ماْوایی نداشتی.
دلتنگ روزهایی هستم که به سرعت سپری شد.
خیلی زود گذشت.روزی که خدا یک فرشته را به من هدیه داد تا زین پس نگهدار او باشم.
امانتدار خدا هستم تا از تو پاسداری کنم.ازتو وزیباییهایت جان مادر....
هرروز که میگذرد عشق من به تو صدچندان میشود
سه سال ویک ماه و ده روز از آمدنت میگذرد،
توبزرگ میشوی ومن هر روز که میگذرد در دریای عشق توکوچکتر میشوم....
و شاید همین روزها غرق شوم.........
روزت مبارک عشقم
مرد من
سرم را که تکیه میدهم ب سینه ی مردانه ات،
همه کوه ها کم می آوردند...
امنیت آغوش توست ک باعث میشود برای هزار باره پیدا شوم در حریمت...
دوستت دارم به علاوه ی سه نقطه ...
تا بدانی من و این سه نقطه هایم...امتداد داریم در تو تا همیشه...
مرد من
گونه های زبر مردانه ات را بچسبان ب گونه های ظریف زنانه ام،
بیا لبخند بزنیم،میخواهم عکسی بگیرم از این روزها،
میخواهم ثبت خاطره کنم برای فرداهایمان...
مرد من
ای کسی که به واقع فرشته ای از طرف خداوند بودی...
از اینکه اینهمه برای زندگیمان زحمت میکشی ازتو سپاسگذارم...
و با تمام وجودم دوستت دارم...
خدایا ازتو ممنونم که بهترین بنده ات را همسفر زندگیم قرار دادی..
تولدت مبارک
می شوم... او می رقصد و من آرام آرام نوای کودکانه اش را زمزمه می کنم... او می خندد و من از شوق ِ حضورش اشک می ریزم... او آرام در آغوشم آرام می گيرد و من تا صبح از آرامشش آرام می شوم... او پرواز می کند و من شادمانه آنقدر می نگرمش تا چشمانم جز او هیچ نبیند... او بازی می کند... کودکانه... می پرد، حرف می زند...به زباني كه كسي جز من نميفهمدش.......و طبیعت را حس می کند! خدا را می بوید! و من... کودکانه... در سایه بزرگیش پنهان می شوم تا از گرمای دست نوازش غیب بی بهره نمانم!
کودکم دوستان زیادی دارد! و من نیز...
پسرم به لطف خدای مهربون سه ساله شد.
متشکرم از اینکه در این مدت همدم من بودید.سعی کردم تمامی لحظات خوشم را با شما شریک شوم.
شمارش معکوس تا تولد سه سالگی
پسرنازم
یکشنبه، سالروز میلاد توست و من هنوز همچون تمام سالهای گذشته در حیرتم از داشتنت .در کنار تمام داشته هایم ، تنها تو ، دلیل کافی خوشبختی ام هستی .
شیرین من !
نمی دانم به چه زبان ، بابت تمام آنچه که با شکفتنت ارزانی ام کرده ای سپاسگزار باشم . چشمها، گوشها ، زبان و قلبی را که پیش از تو داشته ام ، نه به یاد می اورم و نه می خواهم . با تو دوباره زاده شدم . تو به آن قالب گذشته من ، روح بخشیدی . همین روحی که دیگران به خاطرش مرا " مادر " خطاب می کنند، نقطه ی پایان تمام نا امیدی ها و خستگی های من
پیشاپیش تولدت مبارک
روزهای بد
سلام ب همه ی دوستای گلم
متاسفانه این دو ،سه هفته اخیر اصلا ب کام من و خونواده م شیرین نبود.برادر عزیزم بطور کاملا ناگهانی بخاطر مشکل معده تحت عمل جراحی قرار گرفت...بعد از یک هفته ممنوع الغذا و حتی اب ..اروم اروم تونست شروع ب غذا خوردن کنه..خلاصه از 23 فروردین تا دیروز روزهای بد و پراسترسی رو گذروندیم..حالا خدارو شکر حال برادرم رو به بهبودیه....ب همین دلایل اصلا نتونستم ب نی نی پیج بیام...از مامان کیان جون هم خیلی ممنونم ک بیاد ما بودن.....با ارزوی داشتن روزهای خوب برای همه