ناناز پسرم عاشق این شکلات دسته داراست..
عسلم،شکلات خوردنت تو حلقمه ....
هزارتا بوس واسه امید زندگیمون....
پارسا جان تا این لحظه 12 سال و 12 ماه و 4 روز سن دارد
ناناز پسرم عاشق این شکلات دسته داراست..
عسلم،شکلات خوردنت تو حلقمه ....
هزارتا بوس واسه امید زندگیمون....
پسرنازم:
روزها دارن از پی هم میگذرن و تو ب لطف خدای مهربون روز ب روز بزرگتر و شیرین تر میشی.زندگی چقد با بودن تو زیباست,تموم دنیا قشنگه. وقتی ب چشمای قشنگت نگاه میکنم دلم ضعف میره,روزی هزاران بار خدارو شکر میکنم,ک تو هستی.وقتی لبهای زیباتو ب خنده باز میکنی و بطرفم میای میگی "مامان خانوم خنده " دلم میخواد برات بمیرم.
مهربونم خدا مارو خیلی دوست داشت ک تو گل قشنگ رو بهمون هدیه داد...
این عکس من و دیاناست.دیانا خانوم جدیدترین عضو فامیل ماست.دختر عمو مهدی(پسرعموئ مامانی).ششم آذر بدنیا اومده...
پسر نازم
سه شنبه با عمو بهرام و زن عمو رفتیم مشهد،خونه ی عمو غلامرضا(عموی بابایی)،تا جمعه موندیم..من بخاطر اینکه هوا سرد باشه یه کم استرس داشتم،اما خدارو شکر هوا خیلی خوب بود.فقط شب یه کم سرد بود..بهرحال خیلی خوش گذشت ..تو هم حسابی خودت و تو دل عمو غلامرضا و بچه ها و نوه هاش جا کردی..عاشقتم ناناز پسر...
پارسا و بابایی تو حرم:
پارسا در سرزمین عجایب:
پارسا در زیست خاور:
سلام ب همه ی نی نی پیجی ها: بالاخره امام رضا مارو طلبیند،فردا میریم مشهد،ایشالا جمعه شب برمیگردیم...الان هم باید برم وسایلمون و جمع کنم.فعلأ بای..بوس بوس بوس
سلام به نی نی های عزیزم و مامان بابای گل:
از همه بخاطر تبریک عیدغدیر ممنونم و یه تشکر مخصوص هم از همسرم میکنم بخاطر پست قبلی که برای من گذاشت.یکی از موندگارترین هدیه هایی بود که گرفتم...
حالا بریم سراغ ناز پسرم و شیرینکاریهای این چندروز:
اینجا هم حیاط مامان جون
و حرف آخر این پست....
پسر نازم: دانی از زندگی چه میخواهم؟....من تو باشم تو,پای تا سر تو...
زندگی گر هزارباره بود.........بار دیگر تو, بار دیگر تو....